معنی کشور پاپ نشین

حل جدول

کشور پاپ نشین

واتیکان


کشور پاپ

واتیکان


پاپ

رهبر کاتولیک ها، رئیس کلیسای کاتولیک روم

رهبرکاتولیک ها، رئیس کلیسای کاتولیک روم

رهبر کاتولیکهای جهان

رئیس کلیسای کاتولیک روم

رهبر کاتولیک های جهان

لغت نامه دهخدا

نشین

نشین. [ن ِ] (نف) اسم فاعل مرخم است از نشستن. نشیننده. آن که می نشیند. || نشیننده و نشسته و همیشه بطور ترکیب استعمال می گردد. (ناظم الاطباء). به صورت پساوند به دنبال اسم آید، بدین شرح: 1- به معنی نشیننده در کلمات: اجاره نشین. اعتکاف نشین. اورنگ نشین. بادیه نشین. بالانشین. بردرنشین. بست نشین. بیابان نشین. پائین نشین. پالکی نشین. پرده نشین. پس نشین. پشت میزنشین.پیش نشین. پیل نشین. تارک نشین. تخت نشین. ته نشین. جانشین. جزیره نشین. جنگل نشین. چادرنشین. چله نشین. حاشیه نشین. حجله نشین. حومه نشین. خاک نشین. خاکسترنشین. خانقاه نشین. خانه نشین. خرابه نشین. خلوت نشین. خم نشین. خوش نشین. درگه نشین. دل نشین. ده نشین. راه نشین. روستانشین. ره نشین. زانونشین. زاویه نشین. زیرنشین. زیرپانشین.زیج نشین. ساحل نشین. سایه نشین. سجاده نشین. سدره نشین.سرنشین. شب نشین. شهرنشین. صحرانشین. صدرنشین. صف نشین. صفه نشین. صومعه نشین. کاخ نشین. کجاوه نشین. کرایه نشین. کرسی نشین. کشتی نشین. کناره نشین. کوه نشین. گاه نشین. گوشه نشین. عزلت نشین. عقب نشین. عماری نشین. محمل نشین. مربعنشین. مرزنشین. مسجدنشین. مسندنشین. نواحی نشین. والانشین. ویرانه نشین. هم نشین. هودج نشین. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود. 2- به معنی محل نشستن و مکان و جا در ترکیبات ذیل: ارمنی نشین. اسقف نشین. اعیان نشین. امیرنشین. ایل نشین. ترک نشین. حاکم نشین. حکومت نشین. خلیفه نشین. دوک نشین. شاه نشین. شاهزاده نشین. شه نشین. کردنشین. کنت نشین. کوچ نشین. گدانشین. عرب نشین. فقیرنشین. لرنشین. مطران نشین. مهاجرنشین. رجوع به هریک از این مدخل ها در ردیف خود شود. 3 -به معنی نشسته در ترکیبات ذیل: خاطرنشین. دلنشین.

نشین. [ن ِ] (اِ) قطب را گویند و آن نقطه ای است از فلک. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). قطب، نقطه ٔبی حرکت زمین. (فرهنگ خطی). قطب شمال. (ناظم الاطباء). || پوست درون مقعد. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). پوست درون مقعده. (ناظم الاطباء).
- نشین برآمدن، خروج مقعده. (یادداشت مؤلف).
|| مقعده. (یادداشت مؤلف). تهرانی: نیشین (کون، سوراخ مقعد)، در سلطان آباد اراک: نشین (سوراخ کون) از نشستن و نشین. (ازحاشیه ٔ برهان چ معین). || تکمه ٔ بواسیری در دبر. (یادداشت مؤلف). || رویه و پوشش بیرونی بالش و متکا. (ناظم الاطباء).


پاپ

پاپ. (اِخ) خلیفه ٔ دین عیسی علیه السلام. عنوان رئیس و پیشوای مذهب کاتولیک. از اصل یونانی پاپاس بمعنی پدر. پس از عیسی یکی از حواریون بنام پطرس مردم را بدین مسیح دعوت کرد و چون او درگذشت جانشینان وی که یکی پس از دیگری ادای این وظیفه بر عهده داشتند به ریاست کلیسای رُم منصوب میشدند و عنوان پاپی را حائز میگشتند. تا سال 726 م. مطابق با سال 108 هَ. ق. پاپ جز در امور دینی دخالت نمیکرد لیکن از آن پس اندک اندک به امور سیاسی نیز بپرداخت و کار بجائی کشید که دیرگاهی بعزل و نصب فرمانروایان اروپای غربی برمیخاست و حتی جنگهای صلیبی که میان مسلمین و عیسویان روی داد و 200 سال بکشید بتحریض و اغراء پاپ آغاز شد. مقرّ پاپ تا سال 1309 م. / 9-708 هَ.ق. شهر رُم بود ولی در این سال پاپ کلمان پنجم کرسی ریاست روحانی را به فرانسه انتقال داد و در شهر آوینیون بنشست. پاپ (گرگوار) یازدهم در سال 1377 م. (779 هَ. ق.) به دعوت مردم رُم بدانجا بازگشت و چون گرگوار فرمان یافت مردم شهر آوینیون به انتخاب پاپ برخاستند و ازین طریق میان پاپهای این دو شهر تا هفتادویک سال مناقشه ای عظیم درگرفت. در قرن شانزدهم که لوتر و کالوَن قیام کردند و زبان به انتقاد پاپ و دیگر رؤسای روحانی گشودند پیروان مسیح به دو دسته ٔ کاتولیک و پرتستان منقسم شدند و از آن پس نفوذ پاپ رو به نقصان نهاد و چون از سال 1780 م.1194/ هَ. ق. شهر رُم پایتخت دولت ایتالیا شد ریاست دنیوی پاپ بنهایت رسید. از قرن شانزدهم به بعد پاپ از میان کاردینالها انتخاب میشود.

پاپ. (اِخ) (دو...) نام کتابی است تألیف ژُزف دُ مِتر. مؤلف در این کتاب لزوم قدرت قطعی را در یک جامعه که بنام خدا تعلیم میدهد، اثبات میکند. کتاب مزبور بسال 1819 م.1234/ هَ. ق.) تألیف شده است.

فرهنگ معین

پاپ

[فر.] (اِ.) پیشوای مذهب کاتولیک.

فرهنگ فارسی هوشیار

پاپ

رئیس روحانی

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ عمید

پاپ

در آیین مسیحیت، رئیس روحانی پیروان مذهب کاتولیک،

معادل ابجد

کشور پاپ نشین

941

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری